مقاله در مورد ریشه گیاه و ساختار آن دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد ریشه گیاه و ساختار آن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد ریشه گیاه و ساختار آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ریشه گیاه و ساختار آن
ریشه یكی از اندامهای اصلی گیاه است و عموماً درون خاك قرار دارد. خاك خوب عناصر كانی مورد استفاده گیاه را در بر دارد. نقش اصلی ریشه در زندگی گیاه جذب آب و مواد كانی و نگاهداری گیاه است. بعلاوه ریشه كلیه گیاهان معمولاً مقداری مواد غذایی را، حداقل برای زمانی كوتاه، در خود ذخیره میكنند. ریشه گیاهانی مانند چغندر قند و هویج اندام ویژه ذخیره مواد غذایی است.
ریشه، علاوه بر سه نقش جذب آب و مواد كانی، نگاهداری گیاه و اندوختن مواد، عمل هدایت مواد غذایی و آب را نیز عهدهدار است. آب و نمكهای كانی كه از خاك جذب شدهاند، به ساقه و از آنجا به برگ و دیگر اندامهای گیاه، كه در بالای سطح خاك قرار دارند، هدایت میشوند. مواد آلی ساخته شده در برگها نیز از طریق ساقه به ریشه اصلی حمل میشود و سپس از ریشه اصلی به ریشههای فرعی و بالاخره به بافتهای زاینده كوچكترین ریشهها میرسد.
نمو ریشه
اگر دانه لوبیا را یكی دو روز در آب خیس كنیم و پوسته بیرونی آن را جدا سازیم، در آن اندامكی مشاهده میشود كه گیاهك یا جنین نام دارد. در گیاهك دانه بعضی اندامها به صورت ابتدایی قابل مشاهدهاند كه یكی از آنها ریشه چه است. ریشه معمولاً اولین اندامی است كه هنگام جوانهزدن و رویش دانه از نمو ریشه چه حاصل میشود. چون این اندام به صورت اولین ریشه پدید میآید، آن را ریشه نخستین مینامند. ریشه نخستین دارای ریشههای فرعی میشود. ریشههای فرعی نیز به نوبه خود واجد ریشههای فرعی كوچكتر میگردند. مجموع ریشههای فرعی را ریشه ثانوی مینامند. در بعضی از گیاهان، مانند چغندر و هویج و شلغم و تربچه، ریشه اولیه به صورت ریشه اصلی حاوی مواد ذخیره باقی میماند.
انواع ریشه
بر اساس منشأ تشكیل، دو نوع ریشه در گیاهان دیده میشود:
1) ریشههای نخستین كه از مریستم انتهای جنین و دایره محیطیه بخشهای بالغ ریشه منشأ میگیرند مانند ریشه راست و ریشههای افشان
هرگاه یك بوته گندم را با ریشه از خاك بیرون آوریم، تعداد زیادی ریشههای تقریباً همشكل ویك اندازه در انتهای پایینی ساقه میبینیم. این ریشه را افشان مینامند. در ریشههای افشان ابتدا تعدادی ریشه اصلی دیده میشوند كه تقریباً یك اندازهاند و هر كدام از آنها تعدادی ریشههای
كوچكتر فرعی دارند. ریشههای فرعی نیز میتوانند ریشههای فرعی كوچكتری در جوانب خود داشته باشند. در ریشههای افشان، كلیه ریشههای اصلی باریك و بلندند و هیچیك از آنها مشخصتر و متمایزتر از بقیه ریشهها نیست. اما در گیاهان واجد ریشه راست، مانند بلوط، ریشهای نسبتاً بلند و متمایز وجود دارد كه ریشه اصلی یا ریشه راست گیاه است. در اطراف ریشه راست، ریشههای كوچكتر و باریكتر دیده میشوند.
ریشه راست از ریشهچه به وجود میآید و به ریشه نخستین تبدیل میشود. اگر منشأ ریشه، ریشهچه گیاهك نباشد و بر روی اندامهایی چون ساقه و برگ و لپهها رشد كند، چنین ریشهای را ریشه نابجا گویند. ریشههای نابجا اغلب در محل گره ساقه ظاهر میشوند. در حقیقت گرههای ساقه اغلب گیاهان تك لپهای مانند گندم، ذرت و نیشكر دارای بافتهای نخستین تشكیل ریشه هستند كه ممكن است به حالت كمون باقی بمانند یا ریشه تشكیل دهند.
2) ریشههای نابجا كه از بافتهای دیگر ریشه بالغ از بخشهای دیگر گیاه، مانند ساقه و برگ، سرچشمه میگیرند.
ریشههای نابجا، غیر از محل گره ساقه، ممكن است در هر نقطه آن نیز تشكیل شوند. مثلاً قطعات ساقه یا قلمه گل سرخ و تعدادی گیاهان دیگر در تماس با خاك مرطوب ممكن است در هر نقطه از طول قلمه ریشه تولید كنند.
در بعضی از گیاهان، بخشهای ویژهای از دستگاه ریشه ای، ضخیم و آبدار میشوند. در بسیاری از گیاهان (مانند هویج) نوك ریشه و محور زیر لپه چنین تغییراتی حاصل میكنند. به طوركلی، نمو رأسی ریشههای اصلی و فرعی پس از مراحل رشد معمولی آنها، متوقف میشود و سپس مواد ذخیرهای در بافتهایشان متراكم میگردند. چنین ریشههایی را ریشههای ذخیرهای یا غدهای نامند (مانند تربچه، چغندر، هویج، كوكب و سیبزمینی شیرین.
بسیاری از گیاهان نواحی گرمسیری، مانند گونههای انجیر و بعضی از ثعلبیان، ریشههایی را از ساقه یا شاخههای خود تولید میكنند كه در هوا آزادند و ریشههای هوایی نام دارند، اگر این ریشهها به طرف زمین رشد كنند و در خاك فرو روند، ریشه های نگاهدارنده (ذرت و انجیر هندی) نامیده میشوند و اگر خود را به اجسام سختی متصل كنند، ریشههای بالارونده (عشقه یا
داردوست و وانیل) یا چسبنده را تشكیل میدهند. بعضی گیاهان، مانند سس ، به وسیله اندام مكندهای به نام هوستوریوم كه در گیاه میزبان فرو میبرند مواد غدایی خود را به دست میآورند. این نوع ریشه را ریشه مكنده (انگلی) گویند. بعضی ریشهها نقش تنفسی دارند و به این علت آنها را ریشههای تنفسی مینامند، چنین ریشههایی معمولاً در گیاهان مردابی دیده میشوند.
ساختار بیرونی ریشه
بهترین روش مطالعه ساختار بیرونی ریشه استفاده از گیاه جوانی است كه در ماسه یا در لابلای كاغذ صافی در محیطی مرطوب كاشته شده باشد. قسمتی از ریشه كه از تارهای كشنده پوشیده است به نام منطقه تارهای كشنده نامیده میشود. در پایین منطقه تارهای كشنده بترتیب از بالا به پایین ناحیه نمو ، منطقه مریستمی و كلاهك قرار دارند. قسمت كمی از انتهای ر
یشه فاقد تارهای كشنده است. منطقه تارهای كشنده و همچنین انتهای ریشه كه بدون تارهای كشنده است جمعاً قسمتی از ریشه را تشكیل میدهند كه حایز اهمیت است، زیرا در این قسمت است كه رشد طولی ریشه صورت میگیرد و بیشتر آب و مواد كانی به وسیله آن از خاك جذب میگردد و بافتهای جدید ایجاد میشوند.
بافت مریستم انتهایی ریشه توسط توده یاختهای به نام كلاهك حفاظت میشود. یاختههای بافت مریستم فعالانه تقسیم میشوند و مرتباً یاختههای جدیدی را از یك سو به كلاهك و از سوی دیگر به منظقه نمو میافزایند. اما رشد سریع ریشه نتیجه دراز شدن یاختههایی است كه درست بالای بخش مریستم قرار دارند و به همین مناسبت نیز این قسمت را منطقه نمو نامگذاری كردهاند. چنانكه ملاحظه میشود، رشد قسمت كوتاهی از انتهای ریشه (حدود 2 تا 5 میلیمتر) باعث نفوذ آن به درون خاك میشود. نقش حفاظتی كلاهك ریشه در این جریان به وضوح معلوم است. یاختههای
ظریف بافت مریستم، ضمن نفوذ ریشه به درون خاك، توسط كلاهك در برابر فشار یا هر نوع صدمه مكانیكی محافظت میشوند. یاختههای منطقه نمو ضمن رشد به دو قسمت تقسیم میگردند: قسمت درونی بافت نخستین آوندها را تشكیل میدهد و قسمت بیرونی لایه بشره و تارهای كشنده را به وجود میآورد. تارهای كشنده، كه در حقیقت عامل مهم جذباند، همراه با دستگاه هادی (بافت آوندی) از مریستم انتهای ریشه به وجود میآیند. یاختههای این منطقه رشد طولی ندارند، زیرا در غیر این صورت تارهای كشنده، كه به دور ذرات خاك پیچیده و به آنها چسبیدهاند، هنگام رشد طولی پاره میشوند.
ساختار درونی ریشه
ساختار درونی نخستین ریشه
در ریشه گیاهان عالی دو ناحیه اصلی تشخیص داده میشود:
الف) بخش آرام : این بخش از یاختههای كوچك و بدون نظم و ترتیب تشكیل شده است. در این بخش تقسیم یاختهای بندرت صورت میگیرد.
ب) بخش فعال: این بخش در پیرامون بخش آرام قرار دارد و بترتیب زیر، ناحیه مزبور را به طور كامل در بر میگیرد.
در پهلوها، در بالا و زیر بخش آرام.
در تك لپهایها، كلاهك مستقل از پوست و لایه تارهای كشنده به وجود میآید. تارهای كشنده معمولاً به وسیله یاختههای بنیادی پوست به وجود میآیند، بر عكس در دو لپهایها كلاهك و لایه تارهای كشنده هر دو از فعالیت یاختههای بنیادی پایین بخش آرام منشأ میگیرند.
مریستم انتهایی ریشه از یاختههایی تشكیل شده است كه دیواره نازك دارند و تقریباً همشكل و عاری از فواصل بین یاختهایاند. برش این قسمت معمولاً یاختههایی را نشان میدهد كه هستههایشان در مراحل مختلف تقسیم (میتوز) هستند.
تنوع یاختههای منطقه نمو نسبت به یاختههای بخش مریستم انتهایی بیشتر است. تنوع یاختههای مریستمی و تبدیل آنها به بافتهای نخستین، بدین ترتیب است: پروتودرم، یاختههای بشره را ایجاد میكند كه بر خلاف بشره ساقه فاقد كوتیكول (پوستك) و روزنه است ولی در عوض تارهای كشنده دارد. از مریستم اصلی، بافت پوستی به وجود میآید كه شامل یاختههای پارانشیمی است. لایه درونی پارانشیم پوستی تغییر شكل میدهد و از نظر جذب آب و مواد كانی دارای اهمیت ویژه میشود. این یاختههای پوستی ویژه را آندودرم گویند. پروكامبیوم، استوانه مركزی را تولید میكند. لایه
بیرونی پروكامبیوم در مراحل اولیه متمایز میشود و دایره محیطیه را به وجود میآورد. اولین دسته یاختههای بافت آوندی متشكله شامل 2 – 4 یاخته آبكشی جدا از هماند كه در قسمت بیرونی پروكامبیوم به وجود میآیند. پس از آن آوندهای چوبی تقریباً به همان تعداد ولی به صورت دسته جمعی در اطراف یاختههای آبكشی تشكیل میشوند. تمایز آوند چوبی در مركز و بین آوندهای
آبكشی صورت میگیرد.
آرایش بافتهای نخستین در ریشه
در فاصله معینی از مریستم انتهای ریشه بخشهایی تشخیصی داده میشوند كه عبارتاند از: كلاهك، بشره، پوست و استوانه مركزی.
كلاهك
كلاهك در نوك ریشه قرار دارد و پرومریستم (پیش مریستم) را حفظ میكند و همچنین باعث سهولت نفوذ ریشه به درون خاك میشود. كلاهك از یاختههای پارانشیم مانندی تشكیل شده كه عمرشان كوتاه است و از یاختههای بنیادی منشأ میگیرند.
بشره
بشره، كه تارهای كشنده بخشی از آن است، از لایهای یك یاختهای تشكیل شده است. با این حال، در موارد استثنایی ممكن است دارای چند لایه یاخته باشد، تار كشنده در حققیقت از رشد جانبی یك یاخته بشره به وجود میآید. معمولاً در سطح بیرونی یاختههای بشره ای كوتین وجود دارد.
عمر تارهای كشنده ریشه بیشتر گیاهان كوتاه است (چند روز تا چند هفته). تارهای كشنده جدیددایماًدرزیربخشتارهایكشندهبهوجودمیآیند و در بالای این بخش از بین میروند.
پوست
پوست ریشه، كه از پوست ساقه ضخیمتر است، از مریستم اصلی به وجود میآید. در بیشتر دولپهایها و بازدانگان، پوست بیشتر از یاختههای پارانشیمی تشكیل شده است. در بسیاری از تك لپهایها كه ریشه بادوام دارند، علاوه بر پارانشیم، اسكلرانشیم هم دیده میشود. منطقه پوستی ریشه عریضتر از ساقه است و بنابراین نقش بیشتری را در ذخیره مواد دارد. درونیترین لایه پوست، آندودرم (درون پوست) راتشكیل میدهد كه یكی از ویژگیهای ساختاری ریشه است. این یاختهها به شكل مكعب مستطیل و كاملاً به هم فشردهاند. سطوح درونی و بیرونی آنها سلولوز است امّا در
سطوح دیگرشان نوار ضخیمی از جنس چوب پنبه یا كوتین دیده میشود كه همانند قاب یا كمربندی به دور یاخته قرار دارد ( نوار كاسپاری ). تشكیل نوار كاسپاری و تغییرات بعدی دیواره یاختهای ابتدا در مقابل آوندهای آبكشی و سپس آوندهای چوبی انجام میگیرد. این نابرابریها سبب میشوند ك
ه یاختههای آندودرمی بدون نوار كاسپاری (به نام یاختههای معبر ) در مقابل آوندهای چوبی تشكیل شوند و مقادیر مشخصی از مواد را بین پوست و استوانه مركزی انتقال دهند.
دایره محیطیه
در مراحل نخستین تشكیل استوانه مركزی از پروكامبیوم یك لایه یاخته پارانشیمی از قسمت بیرونی آن تنوع حاصل میكند و به صورت دایره محیطیه ظاهر میشود. دایره محیطیه به عنوان نوعی بافت مریستمی نامشخص تا آغاز ساختار پسین در ریشه به فعالیت خود ادامه می دهد و ریشههای جانبی تولید میكند. یاختههای ویژهای از آن: كامبیوم آوندی و یاختههای دیگر آن، كامبیوم چوب پنبهای را به وجود میآورند.
استوانه مركزی
استوانه مركزی از بقیه یاختههای قسمت درونی پروكامبیوم به وجود میآید و بخش مركزی ریشه را تشكیل میدهد. استوانه مركزی در پوست ریشه مشخصتر از ساقه است، زیرا آندودرم در ریشه رشد بیشتری دارد.
آوندهای چوبی نخستین در ریشه متشكل از تودهای یاخته در مركز و چند انشعاب به طرف خارجاند، یعنی یاختههای چوبی طوری قرار گرفتهاند كه در برش عرضی، از مركز، انشعابات شعاعی تشكیل میدهند. یاختههای آبكشی به صورت دستجاتی بین این بازوان قرار میگیرند. اغلب ریشهها بافت پارانشیم مغزی ندارند.
ساختار پسین ریشه
نمو قطری ریشه مربوط به فعالیت دو لایه زاینده كامبیوم و فلوژن است. نحوه تشكیل كامبیوم آوندی بدین ترتیب است كه: 1) پس از كاملشدن رشد نخستین، پروكامبیوم بین انشعابات آوندهای چوبی نخستین و آوندهای آبكشی نخستین باقی نمیماند، بلكه به صورت قطعات جدااز هماست و بخشی از كامبیوم آوندی راتشكیل میدهد. 2) یاختههای دایره محیطیه كه بر روی قسمت بیرونی انشعابات آوندهای چوبی قراردارند، به یاخته های مریستمی تبدیل میشوند.
بنابراین لایهای پیوسته از كامبیوم آوندی از طریق تبدیل دایره محیطیه به یاختههای مریستمی و پروكامبیوم آوندی باقیمانده (كه به كامبیوم آوندی تبدیل شده است) به وجود میآید. این لایه ابتدا موجدار است و از قسمت بیرونی آوندهای چوبی نخستین و قسمت درونی آوندهای آبكشی
نخستین میگذرد. كامبیوم آوندی از طرف داخل، آوندهای چوبی پسین و از طرف خارج، آوندهای آبكشی پسین را تولید میكند. از آنجا كه رشد آوندهای چوبی پسین در بین انشعابات آوند چوبی نخستین سریعتر است، حلقه كامبیوم آوندی رفته رفته به صورت دایره كاملی ظاهر میشود. در نتیجه ادامه رشد ریشه، بشره و پوست پاره میشوند و بالاخره از ریشه جدا میگردند. ساختار پسین ریشه در دو لپهایها و بازدانگان وجود دارد.
فعالیت كامبیوم با نزدیك شدن زمستان قطع میشود و هنگام بهار مجدداً آغاز میگردد. آوندهایبهاره از آوندهای پاییزه فراخترند و دیواره آنها نازكتر است. تناوب این دو نوع آوند كاملاً مشخص است وحدفاصل چوب های هر سال با سال قبل یا سال بعد به آسانی تشخیص داده میشود
رابطه خاك و آب با گیاه
بخش عمده پیكر گیاهان را آب تشكیل میدهد. گیاهان آبزی، مانند جلبكها، آب مورد نیاز خود را مستقیماً از راه یاختههای بشرهای به دست میآورند. برگ و ساقه بعضی گیاهان كویری و گرمسیری نیز میتوانند مقداری از آب مورد نیاز خود را مستقیماً از شبنم و مه موجود در هوا جذب كنند، اما بیشتر گیاهان آب را به وسیله ریشه از خاك جذب میكنند. از این رو میتوان گفت كه آب مورد نیاز گیاهان از خاك تأمین میشود. خاك منبع تأمین مواد كانی گیاهان نیز هست.
خاك
خاك مخلوطی از مواد كانی و آلی مختلف است كه از ذراتی با اندازه وشكل و تركیب متفاوت تشكیل شده است.
مواد آلی خاك اجساد و بقایای جانوران و گیاهان اند كه تجزیه نشدهاند. بخشی از این مواد به آسانی تجزیه میشوند و از بین میروند و تنها مواد آلی مقاوم در برابر تجزیه در خاك میمانند و هوموس را تشكیل می دهند. هوموس در زیر میكروسكوپ مركب از ذراتی به نظر میرسد كه قطر آنها 2 میكرون یا كمتر است. این ذرات آنقدر كوچكاند كه خواص كلوئیدی دارند.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0